کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جوانی چست لطیف خندان شیرین زبان در حلقه عشرت ما بود که در دلش از هیچ نوعی غم نیامدی و لب از خنده فرا هم.

    روزگاری برآمد که اتفاق ملاقات نیوفتاد. بعد از آن دیدمش زن خواسته و فرزندان خاسته و بیخ نشاطش بریده و گل هوس پژمریده.

    پرسیدمش: چگونه‌ای و چه حالت است؟

    گفت: تا کودکان بیاوردم دگر کودکی نکردم.

    ما ذَا الصِّبیٰ و الشَّیبُ غَیَّرَ لِمَّتی

    وَ کَفیٰ بِتَغییرِ الزَّمانِ نَذیراً

    چون پیر شدی ز کودکی دست بدار

    بازی و ظرافت به جوانان بگذار

    طرب نوجوان ز پیر مجوی

    که دگر ناید آب رفته به جوی

    زرع را چون رسید وقت درو

    نخرامد چنان که سبزه نو

    دور جوانی بشد از دست من

    آه و دریغ آن زمن دل فروز

    قوت سرپنجه شیری گذشت

    راضی ام اکنون به پنیری چو یوز

    پیرزنی موی سیه کرده بود

    گفتم ای مامک دیرینه روز

    موی به تلبیس سیه کرده گیر

    راست نخواهد شدن این پشت کوز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha