کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از پس حمد ملک ذوالجلال
    بعد درود مه برج کمال
    به که به اوصاف شه دادگر
    خامه کنم رشک ده نیشکر
    آن شه دریا دل والا تبار
    داور دادار سیر جم وقار
    کوه شرف، کان سخا و هنر
    هر که شود از کرمش بهره ور
    رتبه عالیش بدانسان شود
    تاج سرش صیقل کیوان شود
    کشتن تن در یم احسان او
    خرد کند موجه طوفان او
    خصم خجل گشته شمشیر او
    چرخ سراسیمه تدبیر او
    خواست برد سر به در از امر او
    خورد دو سیلی ز کف قهر او
    اینکه بر او چشمه شمس و قمر
    مانده نشان بسته ز جوزا کمر
    شاهد اقبال در آغوش او
    صد جم و کی غاشیه بر دوش او
    عالم و رغبت ده ارباب شرع
    ارض و سمائی است به اصل و به فرع
    گشت ز همنامی او پیش ازین
    آتش نمرود چو خلد برین
    تا زده آن مهر عدالت علم
    رخت برون برده ز عالم الم
    باز به گنجشک دهد دانه را
    شمع نسوزد پر پروانه را
    الغرض از غایت امن و امان
    داغ نهد بر دل نوشیروان
    مهدی اگر گردد از این باخبر
    یحسبه سنه خیر البشر
    بانی این بلده جنت نهاد
    رشک ده روضه ذات العماد
    بس که فرح می دهد آن گلستان
    حافظ شیراز بلاغت نشان
    بیند اگر یک نفسش جای خویش
    نسخ کند نعت مصلای خویش
    کرد خرد ختم سخن اینچنین
    انک فیها لمن الخالدین

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha