اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوان کشید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوان کشید منت خشک اینقدر از چشم تر نتوان کشید آتش از آتش تواند برد نرد سوختن جز محبت در دلم نقش دگر نتوان کشید ما کجا دست گریبان پاره کردن از کجا تا نباشد فرصتی آه از جگر نتوان کشید چشم و دل پوشیده می باید به راه دوستی پرده رسوایی است در بیرون در نتوان کشید دیده ای مطلب رواییهای نومیدی اسیر دست از دامان آه بی اثر نتوان کشید اسیر شهرستانی