کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۸۶۳: شبی خواهم چو شمعش لب گزیدن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شبی خواهم چو شمعش لب گزیدن بدین قلم زبان باید بریدن چو آن لب در خیال آرد دو چشمم چو آب از نازکی گیرد چکیدن ندانم اشک خونین از پی کیست که دم بردم فتادش از دویدن مرا چشمی گرت بینم چه باشد به چشم خود گناهی نیست دیدن حدیث حسن گل نازک حدیثی است ز بلبل باید این معنی شنیدن مگو ای باغبان بگسل از آن سرو که حیف است از چنان سروی بریدن کمال آن زلف دالست و خیالت چنان دالی به انگشتان کشیدن کمال الدین خجندی