کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۶۳۶: شوخی که کشد عاشق نزدیک من آریدش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شوخی که کشد عاشق نزدیک من آریدش گر خون من از شوخی ریزد بگذاریدش من که آن روز کز خشم به کف تیغی گونی بر قیبانت بر بسته بیاریدش تخمی که ازو روید درد و غم دلداری تن خاک کنید آنگه در سینه بکاریدش دارم هوس خالش گوئید به آن لبها من خاکم و او دانه با من بسپاریدش ما هست اگرش افتد میلی به بلندیها بر بام دور چشم من گیرید و بر آریدش تعلیم دهیمه کینش باز از حسد و او را سازم به شما دشمن با دوست نداریدش گر نقش کف پایش بر آب توان بستن حیف است به خاک ره بر دیده نگاریدش با آنکه کمال آمد پیشش ز خمی کمتر در چشم رقیب از خس کمتر مشماریدش کمال الدین خجندی