کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۵۴۱: هر کجا با باد آن لب مجلسی انگیختند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر کجا با باد آن لب مجلسی انگیختند می پرستان می بکف از هر طرف در ریختند تلخکامی برد جام از ما به دوران لبت ساقیان در بادهها گونی شکر آمیختند آهوان بر گوشه گلزار دیدند آن دو چشم هر بکی زآن تیر غمزه جانبی بگریختند تازگی و لطف دزدید از بناگوش تو در غوط ها دادند در آب آنگهش آویختند در سجود آمد در و دیوار پیش آن جمال از نو در بتخانه ها هر سورتی کانگیختند قصه دردم فرو می ریخت گردم پیش دوست گر پس از من دوستان خاک مرا می پیختند مدعی گوید کمال از عشق رویت شد چو زر چند گوید چون مرا از بوته زینسان ریختند کمال الدین خجندی