کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۴۹۶: گیرم که از تو بر من مسکین جفا رود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گیرم که از تو بر من مسکین جفا رود سلطان توئی کی به تظلم کجا رود سوی تو چون سلام فرستم که باد را پیرامن درت نگذارند تا رود چندان دعای جان تو گونیمه کز ملال می خواسته بر زبان تو دشنام ما رود بفرست سوی گل سحری بوی پیرهن کز رشک آن چو غنچه بزیر قبا رود ای دل ز سیل خون که شد از چشم ما روان شادی مکن که بره تو هم این ماجرا رود چون زلف او بگوش نیاری حدیث مشک پیش تو گر حکایت آن خاک پارود رفت آنچه رفت ز آتش دل بر سر کمال من بعد از آب دیده برو تا چها رود کمال الدین خجندی