کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۳۵۳: بیمار ترا کس نتوانست دوا کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیمار ترا کس نتوانست دوا کرد هم درد تو خوشتر که علاج دل ما کرد عشاق قلندر صفت از عشق نمیرند آنکس که بمیرد همه گویند خطا کرد با پیر من از عشق بکی گفت بپرهیز زد کفش برو از غضبه و رو بعصا کرد داد از سر کین زلف تو سرها همه بر باد بازش بسر خویش ندانم که رها کرد خشنودم از آن غمزه دلجو که ز شوخی هر وعده که کردی به جفا جمله وفا کرد گر داشت غباری ز خط آئینه رویت گیرد به کنارش چو توجه به صفا کرد چون دید کمال آن خط ورځ فاتحه بر خواند شب بود فریب سحری بر تو دعا کرد کمال الدین خجندی