کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۵: مه لاف حسن زد به نو زا رخ بر او گرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مه لاف حسن زد به نو زا رخ بر او گرفت خط جانب رخ نو گرفت و نکو گرفت بوی تو چون شنیدن گل عندلیب مست چندان کشید ناله که آواز او گرفت از بوس پایه سرو بهم پوست باز کرد در هر گه که پای بوس توأم آرزو گرفت زاهد به صحبت نو پر رندان درد نوش آن روز بار یافت که بر سر سبو گرفت شوق لبت به میکده اش برد موکشان پیری که از مرید همه ساله مو گرفت گلگون سوار بر ره عشق نو خیل اشک در ریختند و روی زمین را فرو گرفت ضایع مکن که حرف بود در بصر کمال چشم تو سرمه ای که از آن خاک گو گرفت کمال الدین خجندی