کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۲۰۶: غارت چشم تو ما را مفلس و بیچاره ساخت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غارت چشم تو ما را مفلس و بیچاره ساخت مؤمنانرا کافری از خان و مان آواره ساخت از لب شیرین تراش بوس کردی کوه کن گر توانستی دل بی رحم او را چاره ساخت هر چه خورد آن نوش لب خون دل فرهاد بود حوض شیرش چون زچشم خون فشان فراره ساخت واعظ گریان چه می سازند مردم منبرت طفلی و در گریه می باید ترا گهواره ساخت صوفیان را زد به محراب آتش و پشمینه سوخت آنکه آن طاق دو ابروبست و آن رخساره ساخت از تماشای تو بی معنی است منع عاشقان چون مصور صورت خوب از پی نظاره ساخت شد حمایل بکشی در گردنش دست کمال آن حمایل را ز غیرت خواستم سی پاره ساخت کمال الدین خجندی