کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۶: دل به از وصل رخت در جان تمنائی نیانت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل به از وصل رخت در جان تمنائی نیانت دیده از دیدار تو خوشتر نماشائی نیافت عقل در دور رخت چندانکه هر جا کرد گشت چون سر زلفت سری خالی ز سودانی نیافت چون زمان وصل رویت بود نازک فرصتی هیچ عاشق فرصت بوسیدن پانی نیافت همچوئرگس مست عشق از صد قدح سرخوش نشد تا سر خود زیر پای سرو بالانی نیافت با خیالش آشنا شد دیدهٔ گریان و گفت همچو این گوهر کسی در هیچ دریائی نیافت دل چه داند زین میان چون از دهانش پی نبرد کی کند فهم دقایق چون معمائی نیافت بافت جانی خوشتر از جنت در او را کمال لیکن از بسیاری بر خویش را جانی نیافت کمال الدین خجندی