کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۲۰: چشمت به غمزه کشن من بیگناه را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشمت به غمزه کشن من بیگناه را خود زلف را چه گویم و خال سیاه را با آه و روی زرد ز خالت شدیم دور باد آمد و ز دانه جدا کرد کاه را مردم ز مه حساب گرفتند سالها نگرفت در حساب جمال تو ماه را جوهر که قیمتی است کشندش به احتیاط من هم به دیده می کشم آن خاک راه را از همت گدای تو باشد فرو هنوز بی عرش اگر کشند شهان بارگاه را سلطان حسن گو سوی دلها نظر گمار ملک آن اوست کو بنوازد سپاه را نام کمال خواجه که درویش خوانده ای درویش خوانده ای به غلط پادشاه را کمال الدین خجندی