حسین خوارزمی
غزل ها
شماره ١٥٦: در راه شهرستان جان از عشق شه رهبر کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در راه شهرستان جان از عشق شه رهبر کنم وز خاک پاى عاشقان بر فرق سر افسر کنم آيم بدرياى قدم وز فرق سر سازم قدم در بحر چون غوطى خورم دامن پر از گوهر کنم در دار ضرب کبريا از عشق جويم کيميا مس وجود خويش را بگدازم آنگه زر کنم شمع ار نگويد ترک سر نورش نگردد بيشتر من نيز از سوز جگر چون شمع ترک سر کنم چون از محيا آن ستد هر دم حميائى دهد من از حدق سازم قدح وز جان خود ساغر کنم رخساره گلگون او چون باده پيمائى کند من عقل زاهد رنگ را مست مى احمر کنم سرى که در سردابه ها پنهان کند ارباب دل چون وقت کشف راز شد من فاش بر منبر کنم در هر جميلى حسن تو آشفته ميدارد مرا مى جز يکى نبود اگر من شيشه را ديگر کنيم اى عشق بر درگاه خود ره ده حسين خسته را تا شاهى هر دو جهان از خدمت اين در کنم حسین خوارزمی