مجد همگر
غزل ها
شمارهٔ ۶: جانا اگرت در دل زایزد خبری مانده ست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جانا اگرت در دل زایزد خبری مانده ست بخشای بر این بیدل کز وی اثری مانده ست چون بیخبران ما را مگذار دراین سختی گر دردل سنگینت زایزد خبری مانده ست چون نیست امید وصل آخر نظری فرمای کز حاصل عشق ما این یک نظری مانده ست جان خواسته ای از من زان می نکشم پیشت کز باقی جان در تن بس مختصری مانده ست از جام لبت ما را بنواز به یک جرعه کآخر ز نصیب ما در وی قدری مانده ست تو کار مرا در عشق خواهی سرو سامانی در دور تو خود کس را سامان وسری مانده ست؟ گفتی که به غم خوردن الحق جگری داری باخوی جگر خوارت ما را جگری مانده ست؟ می ناز به نظم من زیرا که همی نازد هر جا که به عالم در صاحب نظری مانده ست مجد همگر