جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۸۰: بشست از دیده شرم و از حیا روی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بشست از دیده شرم و از حیا روی فغان از دست آن بی شرم دلخوی چه مایه رنج دیدم از جفایش کشیدم بس بلا از فعل بدگوی چه خون از دست جورش در جگر رفت چه اشک از دیده ها در رفت در جوی به میدان جفا دیدی که خوردیم بسی چوگان غم زان دست و بازوی درآمد عقل سرگردانم از پای به سر گردیدم اندر خاک چون گوی نیامد هیچ وقت اندر دماغم ز باغ مهربانیش یکی بوی هزارت آفرین بر جان و تن باد که آزارم نجستی یک سر موی تو بیداد آنچه بتوانست کردی نگفتی چون کنم من روی در روی جهان ملک خاتون