جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۶۹: چو شود گر ز من ای جان دمکی یاد کنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو شود گر ز من ای جان دمکی یاد کنی خاطر خسته ما را شبکی شاد کنی چو شدم از دل و جان بنده تو پس چه شود گر ز بند غم و هجر خودم آزاد کنی یک زمانم ز سر لطف خدا را بنواز تا به کی بر دل من این همه بیداد کنی وعده وصل بدادی و به جایی نرسید تا چه باشد که چنین وعده به میعاد کنی در فراق رخ همچون گل جانان به چمن بلبلا تا به کی این ناله و فریاد کنی مدّعی چند میان من و جانان آخر از سر حقد و حسد این همه افساد کنی ای دل خسته به قلماش رقیبان نتوان که تو ترک رخ آن حور پری زاد کنی با وجود قد و بالای جهان آرایش نیست واجب که نظر بر قد شمشاد کنی جهان ملک خاتون