جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۶۰: دلی که نیست به درد فراقت ارزانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلی که نیست به درد فراقت ارزانی روا مدار کز آن پس خورد پشیمانی من شکسته جفای تو نیک می دانم ولی تو مهر و وفای مرا نمی دانی مراست درد دلی ای نگار در غم تو اگر تو نیک بدانی در آن فرو مانی نکرد هیچ طبیبم دوا به غیر وصال بیا که درد دلم را بتا تو درمانی درون سینه تنگم نشسته ای چون جان مده ز دست خدا را تو بنده جانی اگرچه وصل تو مشکل دهد مراد دلم به جان تو که برت جان دهم به آسانی تو پادشاه جهانی بده به جان فرمان ز دوست حکم و ازین بنده بنده فرمانی ببرد دل ز من خسته و ندادم کام چنین بود صنما عادت مسلمانی مکن ستم به من از حد برون که از ناگاه بگیرد آه دلم دامن تو تا دانی اگرچه هست تو را مشتری بسی به جهان گرت به جان و جهانی خرم که ارزانی جهان ملک خاتون