جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۲۷: اگر شود شب وصلت مرا شبی روزی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر شود شب وصلت مرا شبی روزی به اوج چرخ فلک سرکشم به پیروزی سنان غمزه مزن بیش ازین به جان و دلم که چشم مست تو مشهور شد به دلدوزی چراغ وصل تو جانا که شمع مجلس ماست ببرد دل ز من خسته در دل افروزی به شمع گفتم پروانه ضعیف منم مراست سوختن عادت تو از چه می سوزی جواب داد مرا شمع و گفت پروانه تو سوختن ز سر عشق از من آموزی به یک زمان تو بسوزی به نور طلعت ما منم که سوخته ام در غمش شبانروزی منم ز صحبت شیرین نگار خود محروم بر آتشم ز غم و خون دیده ام روزی شب دراز، من از دیده خون دل بارم به روز اوّل عمرم نه روز امروزی تو گر بسوزی آخر خلاص ممکن هست مرا ز سوز خلاصی نمی شود روزی جهان ملک خاتون