جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۱۱: که را طاقت بود بر درد دوری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
که را طاقت بود بر درد دوری که یارد کرد در آتش صبوری تویی نزدیکتر بر من ز جانم ز جان هرگز کسی جستست دوری تنم را قوّتی و روح را قوت تویی جان و دو چشم را سروری همی گویی صبوری کن به هجران نمی آید مرا از دل به دوری ولی مشکن دل مهجور ما را بباید کردنش ضبری ضروری دمی سوی چمن بخرام چون سرو که گویند آن بهشتست و تو حوری صبوری چون کنم از رویت ای دوست جهان را جان جهان بین را تو نوری منم جان و جهان کرده فدایت بگو آخر چرا از ما نفوری جهان ملک خاتون