جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۰۷: به امیدی که برآید مه رویت سحری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به امیدی که برآید مه رویت سحری یا بیابم ز نسیم سر زلفت خبری همه شب شمع صفت در غم رویت تا روز می کنم گریه که از صبح بیابم اثری همچو خاکم به سر کوی امیدت ساکن تا مگر سروصفت سوی من آری گذری کیمیا خاصیتی خاک رهت گشتم از آن تا کنی سوی من خسته هجران نظری تا به کی بر من بیچاره کنی جور و جفا تا به کی شاد بود از شب وصلت دگری چند در آتش هجران تو سوزد دل من تا به کی خون رود از دست غمت در جگری کشتی وصل نگارم به کناری نرسید دست امید نکردم به میانش کمری جهان ملک خاتون