جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۵۸: مرغ دلم به زلف تو تا ساخت خانه ای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرغ دلم به زلف تو تا ساخت خانه ای یکباره کرد از من مسکین کرانه ای مرغ از برای دانه فتد در کمند شوق زلفش کمند دل شد و آن خال دانه ای دل بستد از دو دستم و در پای غم فکند می خواست گوئیا بت بدخو بهانه ای ای دوستان فراق بت گلعذار من کردم ز خون دل به رخ جان نشانه ای گه سنگ بوسدش کف پا گاه شانه زلف مسکین منم که کمترم از سنگ و شانه ای وصف جمال و قامت او نیست حدّ ما هست او میان مجمع خوبان یگانه ای نرگس صفت دو چشم تو مخمور خوش بود در پا فتاد عیش چو تیر نشانه ای از آتشی که از رخ خوب تو در دلست هر دم زنند غایت شوقت زبانه ای عشقی که با رخ تو مرا هست در جهان باشد حدیث خسرو و شیرین فسانه ای جهان ملک خاتون