جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۱۲: من ندیدم ای دل سرگشته جز بیداد ازو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من ندیدم ای دل سرگشته جز بیداد ازو می کنم هر لحظه ای صد داد و صد فریاد ازو جز غم و اندوه ازو حاصل نشد هرگز مرا ای مسلمانان شبی هرگز نگشتم شاد ازو جان من در آتش هجران محبوبان بسوخت بس که در سر هر دمم سودای خام افتاد ازو بر سر خاک رهم بنشاند و زد آتش به ما نیست باری این زمان در دست من جز باد ازو دل جوابم داد گفتا این سخن با دیده گو ز آنکه می باشد همشیه عشق را بنیاد ازو چون ز دست دیده و دل من در آب و آتشم دیده را در خون کنم و آنگه کنم فریاد ازو آنکه این عیار شهرآشوب با ما می کند گر مرا عاری بود هرگز نیارم یاد ازو گشتم از جان بنده ی آن قد و بالا در جهان زآنکه شد در بوستان سرو چمن آزاد ازو چون به بستان بگذرد روزی به ناز آن سروناز از قد افتد بی تکلف قامت شمشاد از او جهان ملک خاتون