جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۸۹: تا به کی مسکین دلم باشد ز هجرانت حزین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا به کی مسکین دلم باشد ز هجرانت حزین رحم کن بر حال من طاقت ندارم بیش ازین گفته بودی در وفایت عهد بر جا آورم نیست گویی در دلت عهدی که کردی پیش ازین عهد مشکن چون دو زلفت در وفای من بکوش تا کنم بر جانت ای جان صد هزاران آفرین از وصالم یک زمان بنواز جانا تا شوم بر درت از جان غلام کمترین را کمترین عقل می گوید برو ترک غم عشقش بگوی چون کنم ترک غمش کاو هست چون نقش نگین مهر مهرت از دل پر آتش ما چون رود مهر رویت در دل ما هست چون نقش نگین با وجود آنکه کردی بس جفا بر جای من در سر کار تو کردم در جهان دنیا و دین گرچه برگشتی ز من، من سر نگردانم ز تو شیوه ی مردان نباشد ای دلارامم چنین گرچه بگزیدی کسی دیگر به جای من ولی در جهان جز روی خوبت کی بود ما را گزین جهان ملک خاتون