جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۸۱: مکن تو روی چو خورشید خود نهان از من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مکن تو روی چو خورشید خود نهان از من که در فراق برآمد دو صد فغان از من روان به پای تو کردم دلی که بود مرا قرار و صبر و خرد بستدی روان از من چو سرو ناز اگر سوی باغ بخرامی به جای زر به نثار قدت روان از من صبا برو بر یار شکسته پیمانم بپرس دلبر ما را به صد زبان از من پس از سلام و تحیت چو بی شمار دهی بگو بگوی خدا را به دلستان از من که رفت تا تو برفتی قرار از دل ما چراست آن رخ زیبا چنین نهان از من گذشت عشق من و تو ز خسرو و شیرین از آن زنند به هر کوچه داستان از من به هجر روی تو بس ناتوان و مسکینم ببرد عشق رخت طاقت و توان از من چو نیست هیچ نصیبم ز شادی شب وصل ملول من ز جهان در غم و جهان از من جهان ملک خاتون