جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۵۳: بیا دردم به وصل خود دوا کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا دردم به وصل خود دوا کن ز لعلت کام جان ما روا کن به وصلم وعده ی بسیار دادی یکی زان وعده ها آخر وفا کن خلاف بی وفایی کز تو دیدم وفا داری کن و ترک جفا کن مکن بیگانگی با ما ازین بیش مرا با خود زمانی آشنا کن که گفتت ای نگار شوخ دلبر چو چشم بد مرا از خود جدا کن مرا از وصل خود بنواز یک شب نظر ای دوست آخر بر خدا کن به صلح آخر شبی از در درآیم اگر مردی به ترک ماجرا کن تو سروناز بستانی حقیقت شدم خاکت گذر بر سوی ما کن طبیب من تویی از روی احسان جهانی را ز وصل خود دوا کن جهان ملک خاتون