جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۱۴: به جان آمد دل از هجر حبیبان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به جان آمد دل از هجر حبیبان ندارد طاقت جور رقیبان ز عشق تو مرا دردیست در دل نمی دانند درمانش طبیبان نمی پرسی ز حال زارم آخر نمی گویی شبی مسکین غریبان چه خوش باشد شبی تا روز در باغ ندای چنگ و بانگ عندلیبان خصوصاً وقت گل در شادکامی نشسته روی در روی حبیبان نصیب من ز گل خارست باری چرا گشتم چنین از بی نصیبان اگر مجنون شوم از غم عجب نیست که عشقت می برد آب لبیبان نمی دانی جهانی در فراقت گهی دامن درند و گه گریبان جهان ملک خاتون