جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۰۲: درد دل خویش با که گویم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درد دل خویش با که گویم درمان دل خود از که جویم بی روی تو اوفتان و خیزان سرگشته ی زلف تو چو گویم جانم به لب آمد از فراقت در جستن وصل چند پویم بر حال دلم دهد گواهی خوناب دو چشم و رنگ رویم در شوق میان همچو مویت از غصّه گداخته چو مویم از خاک وجود ناشکیبا گر کوزه گری کند سبویم بر شادی دوست و رغم دشمن من ترک وصال تو نگویم تا چند تحمّل فراقت آخر نه ز آهن و نه رویم ای نور دو دیده چهره از غم تا چند به آب دیده شویم گر یار ز عشق خویش صد داغ بر جان و دلم نهد چه گویم از جمله مخلصان چه باشد من بنده ی بندگان اویم غیر از تو کسی دگر ندارم ای از دو جهان تو آرزویم جهان ملک خاتون