جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۰۰: چه دردست این که درمانش ندانیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه دردست این که درمانش ندانیم چه بحرست این که پایانش ندانیم نهال سروی اندر چشم ما رست که قطعاً ره به بستانش ندانیم طبیبانم دوایی تلخ گفتند که ما درمان هجرانش ندانیم مرا روی دل اندر کعبه ی وصل ولی حدّ بیابانش ندانیم به عید روی چون خورشید و ماهش بجز جان هیچ قربانش ندانیم به قول خود وفا ننمود باری به غیر از نقض پیمانش ندانیم جهان خوش شد در این موسم خدا را بلای هجر آسانش ندانیم جهان ملک خاتون