جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۵۳: بگو که با غم هجران روی او چه کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بگو که با غم هجران روی او چه کنم ره وصال ندارم به سوی او چه کنم چو نیست بار مرا در وصال خلوت دوست به کام دشمن بدگو به کوی او چه کنم نه صبر بودن بی او نه طاقت ستمش به جان رسید دل من ز خوی او چه کنم شبی نظر به مه چارده فتاد مرا نداشت روشنی مهر روی او چه کنم مرا به زلف چو چوگان براند از بر خویش دلم اگر نشود همچو گوی او چه کنم به عشق زلف و رخش مایلم به عنبر و گل درین و آن نبود رنگ و بوی او چه کنم به جست و جوی وصالش نمی شود حاصل ولی اگر نکنم جست و جوی او چه کنم ز حسرت گل رخسار و شکّر لب او شدم نزار و پریشان چو موی او چه کنم کنند سرزنشم کز جهان چه می خواهی درین جهان بجز از گفت و گوی او چه کنم جهان ملک خاتون