جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۳۸: من دیده با خیال تو برهم نمی زنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من دیده با خیال تو برهم نمی زنم بی یاد روح بخش تو یک دم نمی زنم تا چند خون دل خورم اندر فراق تو یک دم نفس به عشق تو بی دم نمی زنم با آنکه خسته ای دل ما را به تیغ هجر ای نور دیده ناله ز دردم نمی زنم از غم به جان رسید دل مستمند من آخر ببین که یک دم بی غم نمی زنم روزی نمی رود که سر خویش حلقه وار بر درگه وصال تو هر دم نمی زنم گفتم که همدمم مگر آن نازنین شود یک دم به عمر خویش به همدم نمی زنم گفتم به ریش دل به جهانم تو مرهمی مرهم تویی و لاف ز مرهم نمی زنم جهان ملک خاتون