جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۱۲: چو من آشفته آن زلف و خالم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو من آشفته آن زلف و خالم از این بهتر نظر می کن به حالم شب هجران تو بس جان گدازست تویی چون ماه و من همچون هلالم منم موری ضعیف از ناتوانی مکن یکباره جانا پایمالم به وصلت یک شبی بنوازم آخر که بگرفت از غم هجران ملالم بجز مدحت نیاید بر زبانم بجز رویت نباشد در خیالم اگر بر وصل تو یابم شبی دست کف پای تو را در دیده مالم بگویم شمه ای درد دل خود در آن حضرت اگر باشد مجالم به لب تشنه به جان خسته ز هجران به پهلو می رود آب زلالم یقین از پا درآید پای امّید اگر دستی نباشد پایمالم شبی تا روز خواهم با تو بودن اگرچه در پی فکری محالم چو چشم تو نه مخمور و نه مستم چو زلف و خال تو آشفته حالم جهان ملک خاتون