جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۹۶۱: از شب هجر تو ای دوست شکایت دارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از شب هجر تو ای دوست شکایت دارم آرزوی رخ زیبات به غایت دارم جان شیرین به فدای شب وصلت کردم وین زمان از کرمت چشم عنایت دارم شب و روز و گه و بیگه به خیال رخ تو بجز اوصاف جمالت چه حکایت دارم میل وصل من بیچاره نداری باری آری از بخت بد خویش شکایت دارم گر خرامی چو سهی سرو به بستان سوی ما بجز از جان چه بگو در خور پایت دارم آرزوی رخ زیبای جهان آرایت به سر دوست که بیرون ز نهایت دارم من جهان را ز برای شب وصلت خواهم جان شیرین به جهان نیز برایت دارم دست در دامن انصاف تو حالی زده ام وز تو باری نه عنایت نه رعایت دارم طمع از مال جهان نیست مرا تا دانی این قدر هست که هم چشم حمایت دارم چون حمایت بتواند و رعایت نکند ای دل غمزده پس من چه کفایت دارم جهان ملک خاتون