جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۹۴۹: خیالش دوش ناگه در ربودم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خیالش دوش ناگه در ربودم بهشت روی آن مهوش نمودم نبودی باورم اوصاف حسنش ز هر سو گفت و گویی می شنودم که تا دیدم به چشم خویش رویش مگر بخت و سعادت یار بودم ببستم دل به زنّار دو زلفش بسی خون دل از دیده گشودم به تاب زلف شبرنگش ببستم به افسون دو چشمانش گشودم طلب کارم که یابم آب حیوان چو جان آمد به لب آنگه چه سودم نچیده میوه ای از شاخ وصلش بسی سر بر در هجرانش سودم چو یاری نیست از بختم چه تدبیر که وصلش یک شبی روزی نبودم جهان ملک خاتون