جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۹۴۷: دلم همچون سر زلفست در هم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم همچون سر زلفست در هم که در عالم ندارم هیچ همدم ندارم هیچ غمخواری و یاری به درد روز هجرانت بجز غم ببین کاحوال این بی دل چه باشد که غیر از غم ندارد هیچ محرم مدام از دیده و دل ساقی دور بگو چندم دهی جام دمادم به تیغ هجر خستی خاطرم را ز وصلت بر دلم نه زود مرهم بجز لطفت نگارینا تو دانی ندارم هیچ دلسوزی به عالم چرا کردی بدین غایت خدا را ز تاب بار هجران پشت ما خم به بستان با سهی سرو آب می گفت مبادا از سر ما سایه ات کم نه من کردم به عالم عشق بازی گناه اول ز حوّا بود و آدم جهان ملک خاتون