جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۹۳۲: ز عشقت تا ز خود بیگانه گشتم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز عشقت تا ز خود بیگانه گشتم میان عالمی افسانه گشتم ز روی شوق جانان در شبستان به شمع روی او پروانه گشتم ز زنجیر دو زلفت ای دلارام بگو آخر چرا دیوانه گشتم به امّیدی که یابم گوهر وصل غریق بحر آن دردانه گشتم ز شادی وصالت بر نخوردم بتا تا با غمت همخانه گشتم کنون عمریست تا در گرد عالم به جست و جوی آن جانانه گشتم اگر تیغم زنی زان دست و بازو ز تیر چشم مستش وا نه گشتم چو راهم نیست در خلوتگه وصل مقیم درگه کاشانه گشتم نخواهد شد جهان معمور هرگز بسی در گرد این ویرانه گشتم چو سنگش پای بوسیدن نیارم کنون بر روی زلفش شانه گشتم جهان ملک خاتون