جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۹۲۴: باد صبا از من رسان نزد دلارامم سلام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باد صبا از من رسان نزد دلارامم سلام دیگر ببر بعد از سلام از خسته مسکین پیام با او بگو ای جان و دل تا چند در هجران خود چون طرّه ی سرگشته ات آشفته ام داری مدام بخرام در چشمم که تا جانم برآساید ز غم تو سرو جانی سرو را در آب می باشد خرام روز بهار و خوشدلی تا کی نشینی تنگ دل طاوس باغ جان من برخیز و در بستان خرام تو پادشاه صورتی معنی در آن صورت نهان زان رو من آشفته دل از جان تو را گشتم غلام بازآ وزین بیشم جفا مپسند بر دل دلبرا کاین توسن بدخوی من گشت از غم هجر تو رام دل چون به دامت اوفتاد آواز من آید که هی این مرغ زیرک را ببین کامد به پای خود به دام دست جفا بگشوده ای جانم به غم فرسوده ای بادا جمالت در جهان با ما زمانی مستدام شام و سحر بر یاد تو روز و شب عمرم گذشت ای روی زیبای تو صبح ای زلف شبرنگ تو شام جهان ملک خاتون