جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۹۰۰: ای رخت همچو صبح و زلف چو شام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای رخت همچو صبح و زلف چو شام نیست بی روی تو مرا آرام سرو نازا گذر کن اندر باغ تا کنم پیش قامت تو قیام راست گفتم به سرو بستانی لاف بالا شدست بر تو حرام با وجود قدش تو را نرسد سرکشی ای بلند بی هندام سرو چو بیش هست چوبین پای تو بتی سرو قد سیم اندام نسبت روی تو به گل نکنم زآنکه هستی به رخ چو ماه تمام وقت گل در چمن اگر مردی لب جان برمگیر از لب جام جگرم همچو لاله سوخت ز غم نازنینا به یاد باده خام بس به هجران تو بکوشیدم توسن وصل تو نگشتم رام بس شنیدیم تلخ از آن دهنش تا از آن لب مگر رسیم به کام کام دل برنیامد از لب دوست لیکن اندر جهان شدم بدنام جهان ملک خاتون