جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۸۷۲: عهد کردم که ازین پس ندهم دل به خیال
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عهد کردم که ازین پس ندهم دل به خیال که مرا جان به لب آمد ز خیالات محال ره خواب من دلداده خیالت بربست تا تنم کرد خیال تو به مانند خیال سر و جان و دل و دین در سر کارت کردم خون ما بر تو نگویی که که کردست حلال رحمتی بر من سرگشته ی دلسوخته کن چون رسیدست ملال من مسکین به کمال قسمم هست به چشم خوش آهووش او به مه روی وی آنک به دو ابروی هلال بر رخ همچو گل و عارض همچون سمنش به دو زلفست معنبر و لبش آب زلال به شب وصل و لب تشنه ی مشتاقانش به قد خوب خرامش به چمن همچو نهال که مرا در شب هجران رخ چون قمرش هست از جان و دل و هر دو جهان بی تو ملال گفت چون بلبل شوریده به عشق رخ گل برو ای عاشق بیچاره ازین بیش منال جهان ملک خاتون