جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۸۱۱: اگر به خلق نماید رخ جهان آراش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر به خلق نماید رخ جهان آراش هزار جان گرامی کنند اندر پاش به رغم دشمن بیهوده گوی رخ بنمای که آفتاب نخواهد دو دیده ی خفّاش ببرد هوش ز من آن دو نرگس جادو بریخت خون دل من به غمزه جمّاش که کرد سنبل تر را به روی گل پرچین که دید غنچه ی سیراب و لعل گوهرپاش چو گل بدید رخش در عرق نشست ز شرم چو سرو دید قدش درد چید از آن بالاش چو قد دوست نروید به بوستان سروی چو روی او نکشد صورتی دگر نقّاش به بوی دوست خرابم چه چشم او مستم از آن سبب شده ام لاابالی و قلّاش بگوی مطرب خوش گو بیار ساقی می که ترک زهد بگفتم چو مردم اوباش به غصّه خوردن ما هیچ برنیاید کار غم جهان مخور ای دل زمانکی خوش باش جهان ملک خاتون