جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۷۹۱: تا چند کشیم از جگر این آه جگر سوز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا چند کشیم از جگر این آه جگر سوز تا چند خوریم از ستمت تیغ جگردوز تا چند بود وعده ی وصل تو به فردا کامم زلب لعل خود ای جان بده امروز کام من دلخسته مهجور روا کن زان رو که بباید شد ازین کاخ دل افروز ای مایه ی عمر تو فزون باد ز هر چیز بر تخت شهی جای تو با طالع فیروز نوروز به هر سال یکی روز بود لیک هر صبحدمی باد تو را روز ز نوروز سال و مه و روزت همه نو باد ز گیتی دایم همه شب باد تو را روز چو نوروز ما خود ستم و جور ز بیگانه کشیدیم از خویش کشیدند مکافات چنان روز از کار جهان تنگ مشو ای دل غمگین در خلوت جان شمع رضایی تو برافروز جهان ملک خاتون