جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۷۱۷: عاقبت درد من خسته به پایان نرسید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عاقبت درد من خسته به پایان نرسید سر سرگشته ام از وصل به سامان نرسید پایمال شب هجران شده چون مور ضعیف شمّه ای قصه ی دردم به سلیمان نرسید دردم از حد شد و جز ناله ندارم همدم که بگویم دمکی درد به درمان نرسید روز وصل تو نشد روزی آن خسته جگر شب هجران تو ای دوست به پایان نرسید در فراق رخ زیبای تو ای جان جهان چه کنم دست دلم جز به گریبان نرسید جان بدادم به غم عشق مپندار چنین دولت وصل تو ای جان به من آسان نرسید در وفای تو دل از دست بدادم جانا عهد بستی تو بسی لیک به پیمان نرسید جهان ملک خاتون