جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۶۹۰: نه دلبری که دلم زو دمی بیاساید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه دلبری که دلم زو دمی بیاساید نه همدمی که به دردم دمی به کار آید نه دوستی که بپرسد ز حال زارم را نه محرمی که بگویم چنانچه می باید به غیر مردم چشمم که در غم هجران به زجر خون دلم را ز دیده پالاید بگو که با که توان گفت حال زارم را به غیر باد که از کوی دوست می آید بگفتمش که تویی محرم دل عشّاق اگر خبر کنی او را ز حال ما شاید بگو به تیغ ستم بیش ازین مریزم خون کرا نمی کند این خون که دست آلاید چو بر مراد جهان نیست کار ما ای دل نه آنچنان که تو خواهی چنانچه می باید جهان ملک خاتون