جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۶۵۹: از درد دوری تو جانا دلم بفرسود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از درد دوری تو جانا دلم بفرسود صبر و قرار یکسر عشقم ز دست بربود گر باورت نباشد از ما غم جهان را تو سیم اشک ما بین بر چهره زراندود دیدی که در فراقت ای نور هر دو دیده نارم به دل فتاده روی مرا چو به بود بگذاشتی به دردم وز پیش ما برفتی آری مگر نگارا دلخواه تو چنین بود کاندر غم فراقت جان را دهم به خواری گرچه نبود ما را در غم امید بهبود آهم به هفت گردون رفت از غم فراقت آری از آتش دل پنهان نمی شود دود از وصل خود زلالی بر جان تشنه لب ریز ورنه به آب دیده شستن نداردم سود بیچاره دل به هجران جان داد در همه عمر ای نور دیده یک شب در صحبتت نیاسود جهان ملک خاتون