جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۶۳۲: چشمان تو مست و ناتوانند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشمان تو مست و ناتوانند پر فتنه و شهره ی زمانند در وصف تو طوطیان هندی یک سر همه لال و بی زبانند سر بر سر این خط و بناگوش بنهاده چه پیر و چه جوانند بردار ز رخ حجاب تا خلق حیران جمال تو بمانند قومی نکشیده تلخی هجر قدر شب وصل تو چه دانند بر روی تو عاشقان بسی هست بعضی به ملا چه در نهانند شب تا به سحر ز عشق رویت با ناله و آه و با فغانند همچون دهن تو عاشقانت از هستی خویش در گمانند در کوی غمت نشسته بر خاک پیوسته ز دور پاسبانند عشاق بجز غمت چه خواهند از بهر غم تو در جهانند هم رحم کنند بر گدایان شاهان جهان چو می توانند جهان ملک خاتون