جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۶۲۳: باشد که درد ما به تفقّد دوا کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باشد که درد ما به تفقّد دوا کند کام دل ضعیف ز وصلش روا کند آن سرو ناز رسته که در بوستان ماست باشد که از کرم نظری سوی ما کند مردم ندامتی ز خطا برده اند لیک تا چند چشم مست تو چندین خطا کند بادا جدا ز کام و دل و آرزوی جان آنکس که یار ما ز بر ما جدا کند بسیار وعده ای به وفا داد و بس عجب بر عهد خویش دلبر ما گر وفا کند گیرم وفا نکرد به قول خود آن نگار چندین جفا بگو تو که بر ما چرا کند بیگانه خوی از چه شدی دلبرا کسی بیداد و جور این همه بر آشنا کند ای محتشم تو سایه ز درویش برمگیر تا هر نفس که در گذر آیی دعا کند تا آفتاب روی تو تابید در جهان دل رفت تا به سایه زلف تو جا کند جهان ملک خاتون