جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۵۸۶: چون روز عمر من به فراق تو شام شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون روز عمر من به فراق تو شام شد در آرزوی روی تو عمرم تمام شد خون دلم چو بر تو حلالست دلبرا آخر چرا وصال تو بر ما حرام شد رحمی به حال زار من خسته دل بکن کز دست رفت و در پی ماه تمام شد دیگ هوای زلف تو می پخت در دماغ مسکین دلم که در سر سودای خام شد مرغ دلم که کرد به کوی غمت هوا شست دو زلف یار بدید و به دام شد زین پیش طبع توسن ما بود بدلگام واکنون به زخم قمچی ایام رام شد هرچند در فراق تو حالم خراب بود با وصل دوست کار جهان با نظام شد جهان ملک خاتون