جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۵۴۶: دلم ز غصّه هجران همیشه خون باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم ز غصّه هجران همیشه خون باشد ندانم عاقبت او ز عشق چون باشد هوای زلف تو چندان دلم به سر دارد که دایم از غم عشق تو سرنگون باشد کسی که روی تو را دید و عشق با تو نباخت توان نبشت به فتوی که از جنون باشد ز هجر روی تو بیچاره مردم دیده ز سوز سینه ی من در میان خون باشد فتاده ام به سر کوی تو به زاری زار روا مدار که عاشق چنین زبون باشد فراق را چه تحمّل کند تن مسکین اگرچه خود به مثل کوه بیستون باشد کجا به دیده جان راه عشق تو پویم اگرنه بوی دو زلف تو رهنمون باشد به سر رویم چو پرگار گرد خانه ی شوق جهان ز دایره ی عشق چون برون باشد جهان ملک خاتون