جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۵۳۲: ز نامرادی ما گر تو را خبر باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز نامرادی ما گر تو را خبر باشد یقین به حال دل ما تو را نظر باشد بیا به پرسش بیمار تا کنم به فدا هزار جان گرامی مرا اگر باشد صبا تو حال دل من چو نیک می دانی به سوی آن بت رعنا گرت گذر باشد به گوش او برسان ناله ی مرا و بگو که آه سوختگان را یقین اثر باشد مباش ایمن از آه درون دردآلود گه عاقبت اثری زان ستم مگر باشد اگرچه هست بجای منت بسی دلدار مرا به جای تو جانا کسی دگر باشد نیاورم به ببرت ای نگار نقل حضور از آن جهت که مبادا که دردسر باشد تو گفته ای که چه کردم بگو به جای جهان؟ کسی دگر بگرفتی از این بتر باشد جهان ملک خاتون