جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۴۹۹: بامدادان که سر از خواب گران برگیرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بامدادان که سر از خواب گران برگیرد چشم مخمور بتم شیوه ی دیگر گیرد هر که لب بر لب جان بخش تو ساید به صبوح هیچ شک نیست که او زندگی از سر گیرد رخ چون سیم من خسته جگر ای دل و دین دیده هر شب ز غم عشق تو در زر گیرد سخنی هست مرا راست چو قد خوش یار پیش آن سرو سمن بوی اگر درگیرد کز جهان برخورد و از دو جهان غم نخورد هرکه آن قامت و بالای تو در بر گیرد از سر لطف و خداوندی جانان چه شود اگر او بار فراق از دل ما برگیرد گر زلال شب وصلت بزنی بر دل ما دلبرا زآتش عشق تو جهان درگیرد جهان ملک خاتون