جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۴۸۹: ای مسلمانان فغان کان یار من یاری نکرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای مسلمانان فغان کان یار من یاری نکرد با من بیچاره هرگز رسم دلداری نکرد ما عزیز مصر جان بودیم باری در جهان از چه رو آخر بگو با ما بجز خواری نکرد ای بسا زاری که کردم در غم رویش ولی رحمتی هرگز نگار من بدین زاری نکرد زلف پرآشوب آن دلدار و چشم نیمه مست با من آشفته دل غیر از سیه کاری نکرد مردم چشم جهان بین در فراق روی تو شب همه شب در خیالت غیر بیداری نکرد آنچه چشمم کرد یاری در غم هجران تو در زمستان فراقت ابر آذاری نکرد چون خیال تو درآمد در نثار مقدمش آن بت سنگین دل من جز جگرخواری نکرد خون دل از دیده پالودیم در هجران و یار من نمی دانم چرا جز مردم آزاری نکرد جهان ملک خاتون